چه قدر سخته بعد اظهر جمعه رو تعطیل باشی
بیای بیشینی پای کامپیوتر هی به ادمک بابا و دخترش
نگاه کنی و ببینی که خاموشه
وهی انتظار بکشی که کی اون ادمکه زرد میشه
و اخرش هم چیزی بجز ۸ ساعت انتظار نصیبت نشه
نمیدونم تا حالا برات پیش اومده بود
حالام بدجوری گرفتست نمیدونم کجا دارم میرم
برات ارزوی سلامتی میکنم میدونم تو هم حسابی سرت شلوغ شده
مهمونی داری حتما بازم قضییه لنگر نه ؟
نمیدونم سرما خوردیگت خوب شد یا نه ؟ امروز می خواستم
حسابی قربون صدقت بشم ولی نبودی
کاش بودی