همیشه با هم

عشق در وجود ما نهفته است حتی اگر فاصله مانع باشند ما آن را نابود می کنیم

همیشه با هم

عشق در وجود ما نهفته است حتی اگر فاصله مانع باشند ما آن را نابود می کنیم

 

 

سلام فاطی جونم

دیگه فاطمه خانوم هم شرمندمون کردی هم سنگ تموم گذاشتی

اینا رو وقتی دارم مینویسم که داری شکلات میخوری  

 

 

میخواستم برات اپ کنم ولی نمیشه الان دارم با هات میچتم

میزارم برا بعدا

و فقط داد میزنم که دوستت دارم  فاطی خوشتیپم

این پایینی هم  خودمم دارم بای بای میکنم

 

بای بای خوشکلگم

 

سلام بابایی

شاید تو زمانی اینو می خونی که روز باشه الان شبت بخیر ولی روزت بخیر

یه نگاه به ساعت آپ بکن

میگم نگاه کن

آفرین بابابیی خوبم

باز بی خوابی زده به سرم نمی دونم چرا ؟

خیلی دلم می خواست باشی تا باهات چت کنم تا کمی آروم بشم اولش

می خواستم سر شبی بهت زنگ بزنم ولی بعدش گفتم بچه مردمو چرا بی خواب

می کنی خودت خوابت نمیاد.الان دختر خاله ام تو اتاقم تخت خوابیده ولی من بیچاره......

حس  می کنم سرما خوردم می دونی چرا اینو می گم چون الان دارم از گرما میسوزم فکر

کنم تب دارم تازشم دماغمم  گرفته      نه بابایییییییییییییییییی سرما خوردگی نه

اولش کامپیوترو خاموش کردم رفتم دراز کشیدم که بخوابم ولی به جای خواب گریه اومد

نمی دونم وقتی مریض میشم هم دلتنگ میشم هم گریم میاد میدونی که گریه من مثل

رودخانه اس خیلی سریع سرازیر میشه

دیدم اگه همین جوری ادامه بدم گریه هم با من ادامه میده گفتم برم وبلاگ آپ کنم

ولی هر چی بیشتر دنبال عکس گشتم نتونستم چیزی بیابم..........

اینم نشد یا هو هم باز نمیشه.......میگی من چه کنم؟؟ها؟؟؟!!!!

گفتم برم سراغ اینجا خدارو شکر این لج نکرده بود زودی باز شد

این چرت و پرتارو نوشتم ولی بازم گریم میاد آخه دلم برات تنگ شده

نمی دونم چرا بعضی وقتا دلم بیشتر از همیشه برات تنگ

فکر کنم چون اون موقع ها شاید توهم دلتنگ میشی(((باز دارم لوس میشم)))

یادت میاد اون روزایی که تا صبح با هم چت می کردیم یادمه اون اوایل آشنایمون

اون موقع هایی که می گفتی ((((حسین:ببین تو منو بیشتر از اونی که من فکر

می کنم دوس داری؟منم می گفتم که دوست دارم چون منو دوباره به زندگی بر گردوندی))

یادم میاد یه بار که داشتیم تلفنی با هم حرف می زدیم دلم می خواست داد بکشم بگم  حسین دوست دارم

ولی می ترسیدم با خودم می گفتم اگه بگی تنهات میزاره نگو

یادمه یه بار داشتیم با هم حرف زدیم گریه می کردم برگشتی گفتی چته تو؟ گفتم هیچی فقط سرما خوردم صدام گرفته

حتی خواستم تعداد دفعات چت با هم کم کنم ولی  نتونستم خواستم زمانشو کم کنم

بازم نتونستم یادمه یه بار که نصف شبی زود رفتم تو برام اف گذاشته بودی که

::::نمی دونم امشب چرا زود رفتی الهام:::::

وقتی یکی به هم می گفت عاشق فلانیم وخیلی دوسش دارمو از این حرفا

بهش می خندیدم می گفتم برو بابا عشق کیلویی چنده؟

ولی الان جوابشو میدونم کیلویی دل تومن

می گن عاشق صبوره   به امید دیدار یار میشینه

من دارم اینارو حس می کنم اگر صبر نداشتم که الان از دوری تو دقرو زده بودم

((((بابایی دارم لوس میشم نزن تو ذوقم))))

نمی دونم چرا دارم اینارو می نویسم فقط می دونم از دلتنگیه

دارم برا کسی می نویسم که تو این دنیا به جز اون با کسی  راحت نیستم و آرامش ندارم

می دونم زیادی زر زدم مثل پشت  تلفن

ولی خودت میدونی جز تو با کسی اینقد حرف نمی زنم

خوب اصلا به من چه خودت برام اف گذاشتی که الویز هپی رو آپ کن من بخونم

اصلا به من چه که وقت نداری بشینی اینارو بخونی

دماغ سوخته خریداریم

با.....دو....دا....

اینام به تلافی روزایی کهنمی کنم

 

 

 

 

سلام خدمت بابایی جون گل و گلاب  زعفران ابنبات سوپر مارکت پر از شیرینی خودم

بابایی جونم ممنوننم از اف که گذاشتی

 

بابایی اینقد سرم شلوغه که اگه الان می تونستیم مثل گذشته با هم چت کنیم

تو به من می گفتی چرا به من گوش نمیدی

 

وای بابایی اگه شاغل بودم از این بیشتر وقت داشتم

نخیر این مهمونا لنگر خوردن کنگر انداختن مثل این که رفتنی نیستن

تازشم جمعه هم  عروسیه دیگه بدتر

 

بعد اونم سه شنبه هفته دیگه هم میمون داریم اونم یه 10   15 تایی

خدایا غلط کرم دیگه هوای مهمون به سرم نمی زنه

خلاصه بابایی جونم  برات بگم من حالم شکرا جزیلا خوبه

خودش چطوره؟؟؟؟!!!!

دخت خاله ام امروز به امیدخدا مرخصه دیگه اینام پوست مارو کامل کندن  دیگه چیزی نموندش

 

راستی بابابی   جوونک ثبت موقت کردم ولی عکس ندارم بزارم

می تونی بری ببینی ولی فونتش سفیده دیده نمیشه

اون ایمیلی که برا خاطر عکسا زده بودی هیچ کدوم باز نشد

اگه میشه تیکه تیکه برام بفرست یا کوچولو کوچولو

 

خوب دیگه جونم برات بگه

اممممممممممممممممممم

ملالی نیست جز دوری شما

این بود انشای من

خوش بود معلم من

 

و حسین عزیزم دوست دارم همیشه

بگیش چی بود بابایی؟...

 

می دونی الان دلم چی می خواست ؟چی؟

الان دلم می خواست بودی می گفتی

این آپ کردنت بخره به سرت با اون قیافه چند در چند بود؟

بعدم من بگم 10 در 12

 

دوستت دارم لوس لوسک من

Saghapo

بابایی جونم

هر وقت اومدی برام بنویس کی می تونی ان شی تا منم ان شم

به خدا قسم خیلی دلتنگم

 

دوستت دارم ...من

 

 

 

      سلام فاطمه عزیزم امروز حسابی رو فورمم میدونی چرا چون هی میام اینجا

این جا که تو خیلی دوسش داری بخدا فاطی جون این شکلکهایی که میزارم

که دارن گریه میکنن حال روز خودمه میخوام بهت بگم که من درسته خیلی سرم شلوغه

ولی تو هم کنار می  مثل همیشه ولی فاصله رو چی کارش میشه کرد

ای نامرد منظورم فاصلست  به امید روزی که فاصله هامون بشکنند

راستی فاطی دلم تنگ شده میشه این جا یه چیزی بگم

میدونم میگی بگو  میگم

کوفت

اخیش راهت شدما حالا بخند قربونت بشم

عسلکم شیرین عسلم  مربا  سوبر مارکت من

 

                  

 

 

 

 

میگم نخند  این اقا هه منم اون دختره هم  خودتی ببین چخ ناز مثل خودت میخنده

خب و در اخر اینو بگمو برم

دوستت دارم سفارشی سفارشی عاشقتم

 

با...دو...دا

سلام بابایی جونم

من خوبم مرسی بابایی جونم

شما چطوری یا در حقیقت موتوری؟

وضع روحیم بد نیست سلام داره با اینکه خیلی دلتنگتم ولی چاره چیه

تو زندگی همچین دوریهایی باید باشه تابدونیم که عشقمون چقدر محمکه

((((((اینجای پله چندمو منبر؟ها؟))))

حالا دختر خاله امم خوبه الحمدالله هنوز تو بیمارستانه دکتر گفته بعد یکشنبه معلوم میشه

مرخصه یا نه ولی حیوونی خیلی ناراحتی میکشه

از این طرفم اینور منو کشتوندن اون یکی بچه های خاله ام دیگه کم مونده جا و آبادمارو

زیرو رو کنن وای که چقدر اعصابم خرابه از دست اینا

یه چی دیگه اگه دفعه بعد بیام ببین از این شکلهای ناراحن کننده گذاشتی

بلند میشم میام عسلویه پستتو می کنم برا خودم پالتو بر می گردم

هر چرا پالتو نمی دونم؟

بابایی جونم دفعه بعد اومدی برام بنویس که کی ان میشی تا منم بیام

بعدم خیلی ممنون که آپ کردی نمی دونی چقدر خوش به حالم شد

اول صبی که اومدم اینجا اینجوری شدم اینقده خوشحال شدم

دوستت دارم بابایی جونم و بای

 

با

دو

دا

 

 

  تفدیم به عشقم  فاطمه خانوم

 

 

 

فاطمه دلتنگتم

دلم برات تنگ شده جونم